به مناسبت 9 دی ماه1388
با هیچ کس جز مرتضی کاری نداریم
ما جز امیرالمومنین یاری نداریم
ما شیعیانِ حیدر کرار هستیم
عزت گرفتیم از علی خواری نداریم
کوری وهابی، علی را دوست داریم
شیریم و بهر موش آزاری نداریم ...
اما اگر دشمن به قصد جنگ آید
الگو به جز خط علمداری نداریم
ما با ولایت تا شهادت عهد بستیم
ما با کسی جز رهبری کاری نداریم
سید علی فرمان دهد جان می سپاریم
ما ایده ای جز مشی عماری نداریم
ما تا ظهور یار، یار انقلابیم
در کاخ های فتنه دیواری نداریم
به مناسبت حماسه نهم دی ماه 1388 و ساکتین فتنه
بال پرواز گشایید که پرها باقی است
بعد از این باز سفر، باز سفرها باقی است
پشت بتها نشود راست پس از ابراهیم
بت شکن رفت ولی باز تبرها باقی است
گفت فرزانهای، امروزِ شما عاشوراست
جبهه باقی است، شمشیر و سپرها باقی است
جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود
شور آن واقعه در جان پسرها باقی است
گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود
شرط ها باقی است، اما و اگرها باقی است
«شرط اول قدم آن است که مجنون باشی»
«در ره منزل لیلی که خطرها» باقی است 1
نیست خالی دل ارباب یقین از غصه
فتنهها میرود و خونِ جگرها باقی است
سخن از فتنه شد و چرت غزل شد پاره
واژهها دربه در و قافیهها آواره
قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟
صبرتان میرود از دست! بگویم یا نه؟
شاید از قصه ما خُلق شما تنگ شود!
یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود
**
قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد
کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد
آتش فتنه چنان شد که خدا میداند
آنقدر دل نگران شد که خدا میداند
قصه آن بود که یک طائفه که فتنه ازوست
دوست را دشمن خود خواند، وَ دشمن را دوست
آری آن طائفه خود را ز خدا منفک کرد
روی بر سامری آورد به موسی شک کرد
سامری گفت بیایید به شهرت برسیم
با پرستیدن گوساله به قدرت برسیم
سامری گفت که در شور حکومت شعف است
باید این بار به قدرت برسیم این هدف است
آری آن صدرنشینان بنیصدر شده
خویش را قدر ندانسته و بیقدر شده
گرچه یاران علی بودند سازش کردند
با معاویه نشستند و خوش و بش کردند
نکتهها بر لبمان رفت و خریدار نبود
گوش آن طائفه انگار بدهکار نبود
آری آن طائفه میگفت: نصیحت کافی است
خستهایم از سخن مفت! نصیحت کافی است
کم به تطبیق بخوانید ز تاریخ اینجا
خیمه را نیست نیاز این همه بر میخ اینجا
نظرات شما عزیزان:
موضوع :
اشعار , , | توسط :